()
تهیه کننده: طالب کریمی
مبحث اول : دعوای مدنی
تعریف دعوی؟ دعوی را به معانی مختلفی تعریف نموده اند از جمله* : الف- منازعه در حـق
معین ب – ادعا مدعی که دعوی به معنی اخص نامیده می شود ج – ادعا مدعی و دفاع مدعی
علیه که دعوی به معنی اعم نامیده می شود . البته این موارد تعاریف کــلی از عنوان دعـوا را
ارائه می دهند و دعـاوی بســته به نوع خواسـتــه و ماهـیتی که دارند به انواع مخــتلفی منقسم
می شوند از قبیل دعوای اصلی و طاری ، دعوای انحصار وراثت ، اثــبات مالکیت ، تقــسیم
شرکه و غیره که در این مبحث شرایط اساسی حـاکم بر دعـاوی مدنـی مد نظر می باشـد که به
شرح آتی به آن پرداخته می شود.
شرایط اساسی اقامه دعاوی مدنی : برای اقامه دعوا شرایط و ارکانی لازم است که اشخاص
اعم از حقـیقی و حقوقی به اعتبار وجـود و دارا بودن آن شرایـط ، دعاوی خود را در مراجـع
صلاحیتدار قضایـی مطرح می نمـایند که موارد ذیل برخـی از شرایـط و ارکان لازمه دعـاوی
مدنی به شمار می روند.
1. حقوقی که شـخص یا اشخـاص در دعـاوی مطروحـه خود خواهـان استیـفـــای آن می شوند
می بایستی منجز باشد یعنی در زمان اقامـه دعوا موجـود و قابـل مطالـبه باشـد و به بـیان دیگر
معلق ، مشروط و یا مؤجل نباشد زیرا اعتباروجودی حـقوق اخیرالذکر در شرایـط فعـلی کامـل
نمی باشند و منوط به گذشت زمان و یا تحقیق امر دیگری است.
2. شخص یا اشـخاص ذی نفـع رسـیدگی به دعوا را خواسـتار باشـند. بـنا به تصریـح ماده 2-
ق.آ.د.م « هیچ دادگاهی نمی تواند به دعوایی رسیدگی کند مگر اینـکه شـخص یا اشـخاص ذی
نفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی آنان رسیدگی به دعوا را برابر قانون درخواست نموده
باشد»
* آقای دکترمحمد جعفرجعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق صفحه 290 اصطلاح 2307
3. فرد یا افرادی که اقامه دعوا می نمایند باید دارای سمت قانونی باشند اگر برای خود حقی
قائل بوده به عنوان اصیل ، اصالتا خواستار حق گردند و چناچه دارای سمت دیگری ازقبیل
ولایت،وکالت،قیومیت وغیره نسبت به شخص خواهان می باشند این سمت باید برای دادگاه
محرز و روشن شود.
4. اقامه دعوا که متضمن استیفــای حق است مستلزم داشـتن اهلیـت قانونی می باشـد. مطابق
ماده 958ق.م « هر انسان متمتع ازحقوق مدنی خواهد بود لیکن هـیچ کـسی نمی تواند حقوق
خود را اجرا کند مگراینکه برای این امراهلیت قانونی داشته باشد.» لذا کلیه افراد حتی حـمل
( جنین) دارای اهلیت تمتع می باشند لیکن محجورین اعم از صغار، مجانین وافراد غیررشـید
( سفیه ) اهمیت و توانایی اجراء واستیفــا را ندارند بنابراین در صورت اقامه دعوا نمایـندگان
قانونی آنان احقاق حق می نمایند.
در پایان این مبحث شایان ذکر است که برای اقامه دعوا شرایط دیگری را نیز میتوان در نظر
گـرفت که عبـارت از اقامـه دعـوا در مدت قانـونـی و مخـتومه شمـرده نشدن دعوای اقامه شده
می باشد.
پس از مهیا شدن شـرایط لازم برای اقامـه دعوا، گـام دوم برای طرح دعـاوی مدنی مراجـعه به
مرجع صلاحیتدارقضـایی است. درنظـام قضایـی ایــران مراجــع مخــتلف قضــایـی درحیـــطه
صلاحیت واختیارات خود به دعاوی مطروحه رسیدگی و اتخاذ تصمیم می نمایـند ، قانون آئـین
دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امورمدنی درفصل اول ازبـاب اول صلاحـیت ذاتـی و
نسبی دادگاه ها را مشخص نموده است قبل از پرداختن به مواد قانونی فصـل مزبور،صلاحـیت
و انواع آن ذیلا تعریف می شود.
صلاحیت : توانـایـی والـزامی اسـت که مرجـع قضـایی در رسیدگی به دعاوی به موجب قوانین
پیـدا می کنـد ، قواعـد صلاحـیت از قواعـد و مقررات آمـره بوده وعـدول از آنها موجب بطلان
و بلا اثر بودن تصمیم است.
صلاحیت ذاتی : صلاحیـت مراجـع قضایــی دادگســتری نســبت به مراجــع غیر دادگسـتری و
صلاحــیت دادگــاه های عــمومی نسـبت به دادگــاه های انقـلاب و دادگـاه های نظامی، همچنین
صلاحیت دادگاه بدوی نسبت به مراجع تجدید نظر ازجمله صلاحیتهای ذاتی آن است.
صلاحیت نسبی : اختــیار یک دادگــاه معــین است نســبت به دادگـاه معین دیگرکه ازحیث نوع و
صنف ودرجه شبیه یکدیگرند. طبق صلاحیت نسبی نوع و حد نصاب مالی خواسته برای تعیـین